نحوه برخورد متولیان با ادارات اوقاف
متولیان حافظان منافع موقوفه و در حکم امین می باشند. آنچه در این فصل بیان می دارم هیچ چارچوبی ندارد و در هیچ جایی به صورت قانون نگاشته نشده و در هیچ کتابی به عنوان آداب و رسوم معرفی نشده است و هیچ الزامی بر آن حمل نمی شود همانند رسومی که پدران ما به ما آموختند و از آن به عنوان ادب تعبیر می شود و آن چگونگی برخورد متولیان با ادارات اوقاف می باشد .
نخست آنکه اوقاف را خانواده خود بدانیم تصمیمات مسئولین سازمان را از نیت و درستی کارمندان ، متمایز کنیم و به واقع اوقاف چه کارمندان دلسوزی دارد!
مشکل از جایی شروع می شود که متولی برای اثبات سمت خود به ناچار می بایست علیه اداره اوقاف مربوطه دادخواست تنظیم نماید و در مقابل با مخالفتها و شاید دفاعیان بلاوجه واحد حقوقی اداره اوقاف روبرو می شود و در نتیجه موفق به اخذ حکم تولیت می شود و حال با خود می گوید «سالی که نکوست از بهارش پیداست » و جالب آنجاست که وقتی حکم تولیت صادر میشود اداره اوقاف در مهلت تجدید نظر خواهی اقدام قضایی خود را نیز ادامه می دهد تا زمانی که حکم تولیت قطعی شود.شاید مخالفتهای در خصوص واگذاری موقوفه به میان آید.
خاطرم هست متولی موقوفه ای در شمیران بود که ازصدور حکم تولیت آن حدود هفت سال می گذشت ولیکن همچنان در خصوص تحویل موقوفه کشمکش داشت و زمانی به من مراجعه کرد نوعی سوء زن ! به اداره اوقاف داشت ومعتقد بود که ایراداتی بر نوع نظارت اداره اوقاف وجود دارد و به دلیل وسواس فکری که داشت در امور موقوفه توقف هفت ساله ای ایجاد نمود که من اسم او را « متولی ساکن »گذاشتم .
اولین قدمی که یک متولی می تواند درجهت تعامل صحیح بر دارد دست دوستی برای اداره اوقاف دراز کند می دانم اولین سئوالی که در ذهن عزیزان مطرح میشود آنست که چگونه؟راهش بسیار ساده است و آن اینکه حکم تولیت را( قطعی یا غیر قطعی) به همراه یک جعبه شیرینی نزد رئیس اداره مربوطه ببرد و چنان تفسیر شود که ما دشمنی نداریم و حتی برای کمک به امور موقوفه کنارتان هستیم . حال سئوال من اینست که آیا چنین کاری از شما متولی سرزده یا خیر؟
متولی را می شناختم هر ساله کارتهای پستالی سال نو مبارک را برای تمامی کارمندان با دستخط زیبا می نوشت و با جمله ای طنز آمیز ارمغان سال جدید را به پرسنل اوقاف پیشکش می کرد بر روی کارت مربوط به مسئول حقوقی اداره نوشته بود«فلانی در سال جدید کار مرا انجام بده سال نو مبارک »و چه نیک رفتار بود و چه محبوبیتی در دلها داشت !
استادی داشتم که همیشه در جیبش مقداری پسته و فندق داشت و در هر شعبه دادگاه ویا اداراتی که می رفت وخستگی را در چهره کارمند یا مدیر دفتر احساس می کرد مقداری از آن آجیل را به او می داد این خود نوآوری بود در ایجاد تعامل و مخاطب را گرفتار محبت و مهربانی خود می کرد .
نوآوری در منش و رفتار متولی خود اصل کلی ایجاد یک رابطه موفق میان متولی و این خانواده (اوقاف) است .